جدول جو
جدول جو

معنی نجات دهنده - جستجوی لغت در جدول جو

نجات دهنده
بوختار رهاننده
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
نجات دهنده
منجی، ناجی، نجات بخش
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نجات دهنده
المنقذ
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به عربی
نجات دهنده
Savior
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نجات دهنده
sauveur
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نجات دهنده
zbawiciel
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به لهستانی
نجات دهنده
救世主
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به چینی
نجات دهنده
salvador
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نجات دهنده
نجات دہندہ
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به اردو
نجات دهنده
พระผู้ช่วย
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به تایلندی
نجات دهنده
מושיע
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به عبری
نجات دهنده
救世主
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نجات دهنده
구세주
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به کره ای
نجات دهنده
mkombozi
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نجات دهنده
спаситель
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به روسی
نجات دهنده
kurtarıcı
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نجات دهنده
রক্ষক
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به بنگالی
نجات دهنده
उद्धारक
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به هندی
نجات دهنده
salvatore
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نجات دهنده
salvador
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نجات دهنده
Retter
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به آلمانی
نجات دهنده
redder
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به هلندی
نجات دهنده
спаситель
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نجات دهنده
penyelamat
تصویری از نجات دهنده
تصویر نجات دهنده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ هََ)
یاری کننده. توفیق دهنده. ناصر: و هم تو خداوند قوت نصرت دهنده ای. (مجالس سعدی)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
مولی. مربّب. (منتهی الارب). نعمت ده. مقابل نعمت خواره
لغت نامه دهخدا
نجات دهنده، ناجی
دیکشنری اردو به فارسی